عشق داغ: پارت آخر (۱۸)
درست مثل فرشته ها میموند زیبا و باوقار موهاشو گوجه ای بسته بود!
از پله ها داشت میومد پایین منم زانو زدم و دستمو به سمتش دراز کردم کم کم اومد پایین دستمو گرفت و گفتم: خوشگل شدی بانوی من!! شدو گفت: م..مرسی (با خجالت)
نیشخندی زدم و دستشو کشیدم که افتاد تو بغلم سرخ شده سرش پایین بود که دستمو گذاشتم زیر چونش و بهش لبخند زدم اونم فقط سرخ تر میشد بهش گفتم: چی شده؟ چرا اینقدر سرخ شدی زود باش بیا باهم برقصیم! تعجب کرد! اما من دستشو کشیدم وسط سالن همه به ما نگاه میکردم عین شاهزاده ها تعظیم کوتاهی کردم اونم عین پرنسس ها بهم احترام گذاشت با اون لباس پف پفی زیبا کیوت شده بود آهنگ رو زدن و منم به سمتش رفتم دستشو تو دستم قفل کردم و با یه دست دیگم کمرشو گرفتم میرقصیدیم و میرقصیدیم خسته نمیشدم
چرخوندمش نزدیک بود بیوفته که بایه دستم زیر کمرشو گرفتم و دستمو تو دستش قفل کردم! که به پشت خم شدیم به چشماش زل زدم برق میزد از اون حالت خارج شدیم و اهنگ تموم شد! تعظیمی کردیم و به سمتش حرکت کردم و بهش گفتم: خیلی قشنگ رقصیدی شدو اونم با لکنت گفت:مم..ممنونم
بعد از رقص مجری مهمونی منو به خوندن یه اهنگ دعوت کرد: از سونیک جوجه تیغی میخوایم تا برای ما یه اهنگ بخونن بچه ها از من درخواست میکردن که برم اما من نمیرفتم که شنیدم شدو گفت: سونیک برو! بهش گفتم: دوست داری اهنگمو بشنوی!
شدو:اره سونیک: پس باید یه آرزومو برآورده کنی! اونم گفت: باشه تک بخون منم آرزوتو براورده میکنم! منم گفتم: باشه قول دادیا! رفتم رو سکو ایستادم و آوازمو خوندم اون لحظه فقط به شدو نگاه میکردم چون برای اون میخوندم!....بعد از ساعتی مهمونی تموم شد. به شدو گفتم بیا بریم باغ بیرون سالن اونم بامن اومد لحظه خواستی برای هردومون بود بهش گفتم: شدو از روزی که باهات هم اتاقی شدم من عاشقت شدم و میخواستم بگم آیا حاضری با من ازدواج کنی؟ زانو زدم و گفتم آیا حاضری بامن ازدواج کنی!؟ اونم گریش گرفته بود و گفت: بلهه!! خیلی خوشحال بودم انگشتررو دستش کردم
و بوسه ای روی دستش زدم و گفتم: ممنون بانوی من این آرزویی بود که میخواستم! بعد دستمو زیر کمرش گذاشتم و یه دستمو نوازش وار روی لپش کشیدم و گفتم: عاشقتم اونم گفت: منم دوست دارم سونیک! بعد همدیگرو بوسیدیم این دفعه نسبت به قبل ملایم تر میبوسیدمش که اذیت نشه این بهترین شب زندگی من و شدو بود!!! .....اسکروچ این صحنه رو دید و قلبش شکست فکرد میکرد شدو مال اونه زیرلب زمزمه کرد: امیدوارم خوشبخت بشی شدو!!!
پایان💝
نویسنده: امیدوارم لذت برده باشید ممنون که تا اینجا همراهیمون کردین!💞🥰❤️💫💝🌹
دیدگاه ها (۳۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.