دید مجنون را یکی صحرا نورد

دید مجنون را یکی صحرا نورد
در میان بادیه بنشسته فرد
کرده صفحه ریگ و انگشتان قلم
میزند با اشک خونین این رقم
گفت اي مجنون شيدا ، چيست اين؟
می نویسی نامه  ، بهر کيست اين؟
گفت مشق نام ليلي ميکنم
خاطر خود را تسلي ميکنم
چون ميسر نيست من را کام او

عشق بازي ميكنم با نام او .

#مولانا

🌱🌱🌺
دیدگاه ها (۰)

گاهی خودمان را به روز رسانی کنیم !!به روزرسانی را که فقط برا...

زن هر چقدر هم که قدرتمند باشدخوشبختی‌اش را با دو مرد تعریف م...

.ــــــــــ🍃🌸🌷🌸🍃ــــــــــ."می‌ بینَمت، از مرگ نجات می‌‌یابم...

من دريافته‌ام كه :دوست داشته شدن هيچ نيست ،و اما دوست داشتن ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط