چهل روز است که دلتنگیهای غروب را با بودن در کنار مزارش

چهل روز است که دل‌تنگی‌های غروب را با بودن در کنار مزارش سپری کردیم
و ناباورانه روزهایمان را به شب‌هایمان گره زدیم
و شب‌هایمان را به امید آن که هلال ماهگونش را یک بار دیگر در خواب به نظاره بنشینیم به صبح رساندیم.
طنین صدای دلنشینش همچنان در گوش ما، مهربانیش در قلب ما و زیبایی چهره‌اش همیشه در یاد ماست😔😔🖤🖤
دیدگاه ها (۰)

برای هر اتفاقی می‌توان پاسخی یافتجز برای رفتن‌های نابهنگام …...

ترجیحمیدهمتمامِ آشوب هاے دلم راکنارِ گوشَت نجوا کنمبودنٺ را ...

ساعت دلتنگی امکوک نبودن توست…با من بگوکجاییرد نگاهت را از کد...

خدایا #اول پدرم _#حالا برادرم چرا من😭😭برادر جان نبودت کرده ز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط