یک عصر خنک تابستانی باشد

یک عصر خنک تابستانی باشد
میانه ی مرداد
تکیه بدهی به پشتی قرمز
که از مادر بزرگ به یادگار مانده
تکیه بدهم به آغوشت
چای عشقمان
چای دارچین
چای قند پهلو در فنجان های قجری
بنوشیم
نیت کنیم
حافظ بگشاییم
شبی مجنون به لیلی گفت کای محبوب
بی همتا
تو را عاشق شود پیدا ، ولی مجنون
نخواهد شد
و بلند با هم تکرار کنیم
ولی مجنون نخواهد شد
و بدانیم که میدانیم
حرمت حریم دل مان
به همین دانستن است
به همین ماندن
به پای هم !
دیدگاه ها (۲)

جنبه داشته باشید لطفا شنابهبود_رابطه_جنسی

خدایاتنهایےیعنےبےتوماندنپس بہ من ایمانےبده درهرحالےهستم تورا...

کافیه یک مونث بگه سلام کامنت که گرگ ها مذکر واسش میذارن، حال...

نمک نشناس بود اما برکت داردخیالش!

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط