این همونیه که گفتم

این همونیه که گفتم
کوچولو بود کتف راستش خونی بود و چشم راستش بخاطر عفونت بسته شده بود و بچه های نادان توی پارک فندک زیر سیبیلش گرفته بودند
خلاصه حال روز خوبی نداشت.
با اینکه خانواده مخالف بود توی تراس خونه نگهش داشتم تا خوشگل و خوشگل تر شد و این روز آخری بود که ازش عکس انداختم و سپردمش به طبیعت( کوچه خیابون)😁😁😁
اسمش فلفل بود،اسمش رو می‌شناخت

به اشتراک گذاشته شده توسط ویسگون
دیدگاه ها (۸)

چیزهایی که از آرم جمهوری اسلامی نمی دونید ، رو بدونید ‼️

📍بازبینی دقیق فیلم ماست ریختن رو سر دو خانمدلایلی که احتمال ...

کپی آزاد است 📲 حق ترین سلام علیکم 😂😂

در جنگ ترکیبی دشمن از عامل اقتصادی، امنیتی و رسانه‌ای استفاد...

پارت ۱هوا مثل همیشه سرد بود،دست های کوچیک و لاغرم رو بیشتر د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط