Dandelion

part²

این داستان (خانواده ی روسی)

همه جمع شده بودند رئیس اون باند داشت با همسرش صحبت می‌کرد ، همسر و دخترانش هنوز توی روسیه بودن
× تمرینات چطور پیش میره ؟
÷خوبه
× آها عالیه من باید برم الان باید تومان رو شکست بدیم
÷باشه
و تلفن رو قطع کرد وبه سمت محل مبارزه رفت
(محل مبارزه)
همه درحال جنگ بودن تا اینکه هانما با یه تیر به سمت رئیس باند روس شلیک کرد که باعث مرگ اون شد
روسیه: ( خونه ی خانواده ی روسی)
بعد از اون قضیه زمانی که به خانواده ی مرد همه چیز رو گفتند ، بر خلاف تفکرات همسرش اصلا ناراحت نشد بلکه عادی بود چون اون زن همسر دوم اون مرد بود و فقط میخواست دختر خودش پیشرفت کنه ولی اهمیتی به دختر اون مرد نمی‌داد، همیشه اون رو به خاطر موهای سفیدش هیولا صدا میزد این حجم از بدی برای یه دختر ۵ ساله مطمعنا عذابه
دیدگاه ها (۰)

Dandelion

Dandelion

Dandelion

Dandelion

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط