کفشهایم را میپوشم و در زندگی قدم میزنم

کفشهایم را میپوشم و در زندگی قدم میزنم
من زنده ام و زندگی
ارزش رفتن دارد
آن قدر می روم تا صدای پاشنه هایم
گوش ناامیدی را کر کند
خوب میدانم که گاه کفشها،
پاهایم را میزند، میفشرد و به درد میاورد
امامن همچنان خواهم رفت
زیرا زندگی ارزش لنگ لنگان رفتن را نیز دارد
ماندن در کار نیست
گذشته های دردناک را رها میکنم و به آینده نامعلوم
نمی اندیشم
ولی این را میدانم؛
گذشته با آینده یکسان نیست
زندگی نه ماندن است نه رسیدن
زندگی به سادگی رفتن است
به همین راحتی،
زندگی چقدر آسان است…
و زندگی ارزش لنگ لنگان رفتن را نیز دارد ...
دیدگاه ها (۴)

قشنگه:تا پیامک میدهم چیزی نمیگوید ولیروز و شب چت با فلانی و ...

پشت رُل ساعت حدوداً پنج شاید پنج و نیمداشتم یک عصر برمی گشتم...

به این عکس ها خیره شو خیره شوبه اون روز های پر از خاطره نخو...

خبرت هست که بی روی توآرامم نیست؟؟

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط