باز هم شبی دیگر از راه رسید

🔖

باز هم شبی دیگر از راه رسید
و من با کوله باری از حرفهای گفته و ناگفته ی خود
بر درگاه خانه ی تو نشسته ام و منتظرم تا در به رویم بگشایی
منتظرم تا دیدگانم از اشک شوق خیس گردد
منتظرم تا در سکوت و آرامش شب تو را با تمام وجود احساس کنم
ببین مرا ، یک نظر کافیست
تنها نگاهی از سوی تو،
مرا به اوج نیایش هایم می رساند
مرا به خود ، نه بالاتر از آن ، به تو می رساند
ببین دستهای خالی مرا
باز هم دستهایم ، تو را می طلبد
نگاهت را از من مگیر ، که من محتاج محتاجم
. وقتی رو به تو چِشمامُ بستم،
فهمیدَم بی تو خالیه دَستم
میدونَم تو چِشماتُ نبَستــی،با مَن هَستی


#شبتون_خدایی




💜 💜
دیدگاه ها (۲)

🔖 خدایا_سلام ...باز هم منم ...همان که دلش دوباره برایت پرک...

🔖 مادرم میگفت..شنیدم پسر همسایه خیلی مومن استنمازش ترک نمی ...

وظیفه حکومت یک کشور،به بهشت بردن مردم نیست،بلکه استفاده صحیح...

کلا سیستم مردا اینجوریه که :یا پول دارن قیافه ندارنیا قیافه ...

وقتی دلت از همه ی دنیا می گیرهوقتی قفل دلت حتی با خنده هم با...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط