من ارگبم و خشت به خشتم متلاشی

من « #ارگ_بم » و #خشت به خشتم متلاشی
تو « #نقش_جهان »، هر وجبت #ترمه و #کاشی

این #تاول و تب‌ #خال و دهان سوختگی‌ها
از #آه زیاد است، نه از خوردن آشی

از تُنگ پریدیم به #امید رهایی
ناکام تقلایی و بیهوده تلاشی

یک بار شده بر #جگر م زخم نکاری؟
یک بار شده روی #لب م بغض نپاشی؟

هر بار #دل م رفت و نگاهی به تو کردم
بر گونه‌ی #سرخابی ات افتاد خراشی

از #شوق هم‌آغوشی و از #حسرت دیدار
بایست بمیریم چه باشی چه نباشی


✍️ #حامد_عسکری

؛__________❤__________

#شعر #نثر
#گنجینه_ادب_فارسی
#ادبیات_فارسی #شعر_فارسی
#سرای_فارسی #آشیانه_شعر_نثر
#داستان #داستانک #حکایت #شعر_آیینی
#تاول #دهان #آش #خراش #آغوش #بغض #گونه
دیدگاه ها (۲)

#دریادلان! دریادلان! من #موج خارا افکنمکوهم که از استادگی #ه...

ما مدعیان صف اول بودیم~از آخر مجلس شهدا را چیدند

یک #سنگ تیپاخورده بودم، پا به من دادی!وقتی که من #آواره بودم...

یکی را از #علما پرسیدند که: یکی با #ماهرو ییست در خلوت نشسته...

گویند مرا چو زاد #مادرپستان به دهن گرفتن آموختشبها بر #گاهوا...

#یادم نمی کنی و ز یادم نمی روییــادت بخیــر #یار فراموشــکار...

من یک زنم #آزادی‌ ام را دوست‌دارم#ایرانی‌ ام، #آبادی ام را #...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط