با من از رفتن نگو رفتن خرابم میکند

با من از رفتن نگو، رفتن خرابم میکند
غربتِ بعد از تو بر مُردن مُجابم میکند

بامن‌از ماندن بگو در سینه‌ی تنگم بمان
صحبت‌از رفتن سراسر اضطرابم میکند

عقل وقتی‌میشود همچون طبیبی‌نابَلد
با ظهور دردهای خود جوابم میکند

دوستدارم تا بگویم دوستَت دارم ولی
شرحِ اِفشای‌تو در این عشق آبم میکند

نازِشصتِ‌مستیِ‌چشمان‌ِمخموری که ‌تا
تاکِ دل در غم بیندازد شرابم میکند

اضطراب رفتنت آشوب میسازد مرا
سردیِ رفتار تو غرقِ عذابم میکند

شدتمام دلخوشی‌هایم ازاین دنیا فقط
یار می‌آید دوباره انتخابم میکند

دست ازعالم کشیدم در هوای عشق او
من‌دو دل‌هستم‌از آن، آدم‌حسابم‌میکند؟


#دلنوشته
🌺
#خاص
دیدگاه ها (۷)

میدانی جان دلم ؛خیلی ها می گویند عشق شهریار، حسابی ناب بود !...

‏میگم ‌دلبراز بقیه که تاریخ تولدمو بپرسی، شناسنامه مو که ببی...

ندانستیم و دل بستیم....نپرسیدیم و پیوستیم...ولی هرگز نفهمیدی...

اگر فردا آخرین روز دنیا باشد، جالب است!!تمام خطوط تلفن دنیا ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط