مرد شیرازی زنگ میزنه خونه به زنش میگه عزیزم من بعدظهر ب
مرد شیرازی زنگ میزنه خونه به زنش میگه عزیزُم من بعدظهر با رفیقُم میام خونه...
👇 👇 👇 👇
زن : ای وُی ! چِرو اِقَد یهویی؟! خونُو ریخته پاشیدَن!
مرد : هااا،میدونم!
زن: ظرفوی دیشبم هَنو نشستم !
مرد : هااا ،میدونم!
زن: هیچّیم تو یخچالو نی!
مرد : هااا، ایرَم میدونم !
زن: خو خدا خیرت بده،تو که ای چیا رِ میدونی چِرو مهمون دعوت کِردی؟!
مرد: عامو ای دیوونُو زده به سرش میخواد زن بوسونه ، گفتم بیاد وَض و اُوضا ما ر بیبینه، بَلکَم پشیمون بشه!
😳 😎 😂 😂
👇 👇 👇 👇
زن : ای وُی ! چِرو اِقَد یهویی؟! خونُو ریخته پاشیدَن!
مرد : هااا،میدونم!
زن: ظرفوی دیشبم هَنو نشستم !
مرد : هااا ،میدونم!
زن: هیچّیم تو یخچالو نی!
مرد : هااا، ایرَم میدونم !
زن: خو خدا خیرت بده،تو که ای چیا رِ میدونی چِرو مهمون دعوت کِردی؟!
مرد: عامو ای دیوونُو زده به سرش میخواد زن بوسونه ، گفتم بیاد وَض و اُوضا ما ر بیبینه، بَلکَم پشیمون بشه!
😳 😎 😂 😂
- ۲.۵k
- ۲۵ مهر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۴۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط