نمی دانم
نمی دانم
چندمین شب بخیری ست
که برایت می فرستم
امّا شک ندارم
تمامشان به دستت رسیده است،
این را، از قاصدکی که هر صبح،
به شیشهٔ پنجره می زند فهمیده ام...!
چندمین شب بخیری ست
که برایت می فرستم
امّا شک ندارم
تمامشان به دستت رسیده است،
این را، از قاصدکی که هر صبح،
به شیشهٔ پنجره می زند فهمیده ام...!
۸۰۰
۱۹ آبان ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.