خواستم برایت شعری بنویسم
خواستم برایت شعری بنویسم
آمدی و ڪنارم نشستی
موهایت را باز ڪردی
موهایت ریخت روی دفترم !
خواستم ادامه دهم
دیدم لب هایت بوی بوسه گرفته !
و دڪمه های پیراهنم دارند
برای بوسیدن سر انگشتانت
بی تابی می ڪنند !
خواستم ...
دیدم فایده ای ندارد
دفترم را بستم !
این شعر هیچ وقت
مجوز نمی گرفت ..!!
آمدی و ڪنارم نشستی
موهایت را باز ڪردی
موهایت ریخت روی دفترم !
خواستم ادامه دهم
دیدم لب هایت بوی بوسه گرفته !
و دڪمه های پیراهنم دارند
برای بوسیدن سر انگشتانت
بی تابی می ڪنند !
خواستم ...
دیدم فایده ای ندارد
دفترم را بستم !
این شعر هیچ وقت
مجوز نمی گرفت ..!!
- ۲.۶k
- ۰۵ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط