پارت ۱

پارت ۱
ویو ات
باصدای عنی یوری از جام پاشدم رفتم تو اتاقش بالشم رو پرت کردم تو صورتش (یوری دوست ات هستش)
یوری:اخخخخ چته
ات:نمی فهمی کپیدم؟
یوری:به من چ
ات:عه از خونه من گمشو بیرون
یوری:تو واقعا خری نصف خرج خونه رو من دارم میدم مثلا
ات:هعی...
یوری:ات جونم میای ی لحظه حرف بزنیم
ات:چته
(راستی اینا الان ۲۳ سالشونه)
یوری:میای بریم بار
ات:نه
یوری:ات دیگه ۲۳ سالمونه بیا بریم دیگه
ات:گفتم نه
یوری:پس چی کار کنیم تو خونه بشینیم با اسفنجی ببینیم ولی میتونیم بریم اونجا دوست پسر پیدا کنیم
ات:ساعت چند؟
یوری:چی ساعت چند؟
ات:کی بریم بار
یوری:عررررر عاشقتم ساعت ۷
ات :باشه بیا بریم صبحونه فعلا
ویو تهیونگ
(تهیونگ رئیس باند مافیاست)
تهیونگ:سریع تر اون عوضی رو برام پیدا کنید
٪:چشم
(گوشیه تهیونگ زنگ خورد)
تهیونگ:بازم لیا عههه دخترک عوضی
برید بیرون(داد)
لیا:سلام ددی
تهیونگ:من ددی تو نیستم
لیا:باشه به هر حال من امشب پرواز به سمت نیویورک دارم دلم میخواد شما رو برای بار آخر ببینم
تهیونگ:ولی من مایل نیستم
لیا:خفه شو و گوش بده
تهیونگ:خیله خب کجا
لیا:آفرین امشب ساعت ۷ تو بار
تهیونگ:باشه
لیا:خدافس ددی
تهیونگ:من ددی تو نیستم....

شرط ۳ لایک
۴ کامنت