‼️ احساس خطر عَلَم!
‼️ احساس خطر عَلَم!
🔵 اسدالله علم در خاطراتش مینویسد: سر ناهار رفتم که وزیر خارجه انگلیس شرفیاب بود. صحبتهای متفرقه شد. چون مطالب اساسی را در شرفیابی قبل از ظهر صحبت کردهاند. سر ناهار مردک احمق شروع کرد به تعریف کردن از من و از خانواده من و کاردانی من و بالاخره طرف اعتماد بودن من از طرف ذات اقدس همایونی. شاهنشاه هم تایید فرمودند. اگر در زمان اعلیحضرت رضاشاه کبیر چنین پیش آمدی میشد، یقینا ظرف هفتههای آینده کلک من کنده بود!!
📚 خاطرات علم، جلد ۵، ص۴۹۴ (۱۶ اسفند ۱۳۵۴)
#پهلوی_بدون_روتوش
🖇 اولین و جامعترین کانال دشمـن شناسـے در ویسگون
🔵 اسدالله علم در خاطراتش مینویسد: سر ناهار رفتم که وزیر خارجه انگلیس شرفیاب بود. صحبتهای متفرقه شد. چون مطالب اساسی را در شرفیابی قبل از ظهر صحبت کردهاند. سر ناهار مردک احمق شروع کرد به تعریف کردن از من و از خانواده من و کاردانی من و بالاخره طرف اعتماد بودن من از طرف ذات اقدس همایونی. شاهنشاه هم تایید فرمودند. اگر در زمان اعلیحضرت رضاشاه کبیر چنین پیش آمدی میشد، یقینا ظرف هفتههای آینده کلک من کنده بود!!
📚 خاطرات علم، جلد ۵، ص۴۹۴ (۱۶ اسفند ۱۳۵۴)
#پهلوی_بدون_روتوش
🖇 اولین و جامعترین کانال دشمـن شناسـے در ویسگون
۸۱۲
۲۶ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.