خواب دیدم آمدی حس عجیبی داشتم

خواب دیدم آمدی، حس عجیبی داشتم
حال و احوال پریشان و غریبی دا‌شتم

روی پیراهن گلی چسبیده روی سینه ام
زیر پیراهن دلی در پشت جیبی داشتم!

آمدی و رد شدی بی وقفه از پهلوی من
دیر فهمیدم، ندیدم، بد رقیبی داشتم

بین صدها دوست، صدها دشمن و صدها رقیب!
آه از دنیا عجب سهم و نصیبی داشتم!

من هم آدم بودم و در شوق حوّای لبت
کاش از این باغ من هم نیمه سیبی داشتم

با نگاه و چشمک و لبخند خامم می شدی
شاید از اوّل اگر مکر و فریبی داشتم

ناگهان برخاستم از خواب و دیدم نیستی
مثل هر شب، باز احساس عجیبی داشتم
دیدگاه ها (۱)

به شرط آبرو یا جان، قمار عشق کنبا ما ...که ما جز باختنچیزی ن...

❤ ️❤ ️:❤ ️❤ ️⚘من بی قرار توام!⚘در ثانیه های دلتنگی ...⚘و تو،...

دست ازین شیطنت هایت برداربی اختیار میشوممیبوسمت؛ آبرویمان می...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط