با من بمان

پارت اول

...............................
*فوکوزاوا وارد آژانس شد *

دازای: شلامممممم رئیس گل خودم کجا بودی کلک چرا دیر آمدی؟ ها ؟ها

کنیکیدا: دازاییییییی چه طرز حرف زدن با بزرگ ترت *تکون دادن دفر چه اش مثل توی انیمه*

دازای : اوفف باز این دهن باز کرد *زمزمه* چشم مامان

کنیکیدا : فهمیدم چه گفتی ماشین بانداژ

یوسانو : اوو رئیس اون چیه پشت سرت

فوکوزاوا : اهم

* بعد از حرف یوسانو یک سر از پشت فوکوزاوا بیرون آمد *

آتسوشی : کنی...کنیچیوا

رانپو : اوو سلام آتسوشی کون *با دهانی پر از کیک شکلاتی*

کنجی : تو می شناسیش رانپو سان ؟
دیدگاه ها (۵)

با من بمان

🥹

ایچ نی سان شی گومناساییی

رمان را بنویسم یا نه

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط