پدرم

پدرم!

در این تاریکی شب که سوسوی چراغی همدم و مونسم گشته است از تو مینویسم....

از تو که حدیث سکوت را در دلم به ترانه ای مبدل ساختی.

ای جلوه گاه خوبی ها....

تمام دفترهایم به خاطر تو ورق خورده اند.

لحظه ای در کنار آوارخانه آمالم به نظاره دردهایم بایست تا برایت از روح طوفانی خویش بگویم.

کاش لبخندهای تلخ مرا در قاب کهنه ای بر دیوار قلبت می آویختی تا همیشه از لبخندهایم تلاطم امواج یک شوق را بخوانی.

بدان که دیگر واژه تازه ای برای سرودن ندارم.

دوستت دارم پدر......تا آخر دنیا.
روحت شاد، شب خوش بابا...
دیدگاه ها (۱)

سلام و درودبرشما دوستان عزیز، صبح زیبای سه شنبه شما بخیر، ر...

به یاد داشته باش هر وقت دلتنگ شدی به آسمان نگاه کنی...کسی هس...

من راز فصل ها را میدانم ... هیچ شبی همیشگی نیست، دیر یا زود ...

سلام، صبح زیبای دوشنبه شما بخیروشادی انشاالله... اگرشمارا خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط