ﺑﺎﺯ ﺳﺮﮔﺸﺘﻪٔ ﻣﮋﮔﺎﻥ ﺳﻴﻬﯽ ﮔﺮﺩﻳﺪﻡ
ﺑﺎﺯ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻫﺪﻑ ﺗﻴﺮ ﻣﻼﻣﺖ ﺩﻳﺪﻡ

ﺑﺎﺯ ﺩﺭ ﻭﺍﺩﯼ ﻏﻴﺮﺕ ﺑﻪ ﻫﻮﺍﯼ ﺻﻨﻤﯽ
ﻗﺪﻣﯽ ﭘﻴﺶ ﻧﻬﺎﺩﻡ ﻗﺪﺣﯽ ﻧﻮﺷﻴﺪﻡ

ﺑﺎﺯ ﺍﺯ ﮐﺸﻮﺭ ﺍﻓﺴﺮﺩﻩ ﺩﻟﯽ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﺮﻭﻥ
ﺑﺎﺯ ﺩﺭ ﻣﻠﮏ ﻏﻢ ﺍﺯ ﻳﺎﻓﺘﻦ ﻣﻨﺼﺐ ﻋﺸﻖ

ﺧﻠﻌﺖ ﺑﯽ ﺳﺮ ﻭ ﭘﺎﺋﯽ ﺯ ﺟﻨﻮﻥ ﭘﻮﺷﻴﺪﻡ
دیدگاه ها (۴)

درویشی و عاشقی به هم سلطانیستگنجست غم عشق ولی پنهانیست ویرا...

از حجاب عشق نتوانیم بالا کرد سردر تماشاگاه لیلی بید مجنونیم ...

🔺 شهید سید عباس موسوی دبیر کل سابق حزب الله:ما قومی هستیم که...

🌕 خلایق از معرفت فاطمه عاجزند.....🌕 🔆 قال الصادق علیه السلام...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط