دارم امشب بین دل ها رفت و آمد می کنم

دارم امشب بین دل ها رفت و آمد می کنم
گر عبورت را نبینم، عشق را رد می کنم

گر نباشی هیچ و پوچم، صفر، حتی زیرِ صفر
گر بیایی در حضورت، صفر را صد می کنم

از همان روزی که رفتی ریخت اعصابم بهم
با دل بیچاره ام دعوای ممتد میکنم

قصه ات هِی پیش من تجدید خاطر می شود
هرچه خود را گرمِ یک کار مجدد می کنم

با هزار و یک شبِ دیگر به دستورِ جنون
گفته باشم؛ گر نیایی آنچه باید می کنم

آبرویم خرجِ کاری میشود از جنس عشق
وجهه ی خود را به پیش این و آن بد می کنم

عاشقی دیوانه ام، در کوچه های این محل
بین اشک و خنده، خلقی را مردد می کنم
دیدگاه ها (۳)

هم راه به محراب دلم را بلد استهم خوب رگ خواب دلم را بلد استد...

ما خسته ایم!خسته به معنای واقعیدل های ما شکسته به معنای واقع...

چشم تــو لایحه ی روشنِ آغـاز بــهارطـرح لبخند تــو پایان پری...

من بارها دوستت داشتم،بارها از نو عاشقت شدم،بارها تو را خواست...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط