ممکن ز تو چون نیست که بردارم دل

ممکن ز تو چون نیست که بردارم دل
آن بِه که به سودای تو بسپارم دل

گر من به غم عشق تو نسپارم دل
دل را چه کنم ؟ بهر چه می‌دارم دل ؟!
#مولانا

@siahchal2
دیدگاه ها (۱)

هر کس هوس سخن فروشی داندمن بندهٔ آنم که خموشی داند #مولانا@s...

گویند سنگ لعل شود در مقام صبرآری شود ولیک به خون جگر شود #حا...

من حرف دلم را به زبان که نهمیریزم داخل چشمهایم...با پلک زدنم...

بازآمدم بازآمدم، از پیش آن یار آمدم در من نِگر در من نِگر،به...

آمدمت که بنگرم باز نظر به خود کنمسیر نمی‌ شود نظر بس که لطیف...

گر برون آرند جانم را زِ خلوت‌گاهِ دلنیست ممکن جانِ من، کَز د...

از هزاران یک نفر اهل دل اند # ما بقی تندیسی از آب و گل اندمح...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط