ای چشم تو بیمار گرفتار گرفتار

ای چشم تو بیمار گرفتار گرفتار
برخیز چه پیش آمده این بار علمدار

گیریم که دست و علم و مشک بیفتاد
برخیز فدای سرت انگار نه انگار
دیدگاه ها (۱)

شام غریبان حسین امشب استاول درد و مهن زینب استحاجتی دارم به ...

به حق این ماه عزیز دعا میکنم....الهی به دل شکسته حضرت زینب ه...

گل غم سرزد از باغ مصیبتجهان را تازه شد داغ مصیبتجهان گردید ا...

هیچ کس بُغضِ حسین و اشکِ سقّا را ندید جز همان مشکی که از شرم...

ای مرثیه خوان ز چشم خونبار مگوبا من ز سر و دست علمدار مگوعبا...

آدم های صبور..،یه خصوصیت عجیب دارن،بی نهایت لبخند می زنن ......

تو در میان این کوچه هاو در این شب هاکه انگار صبح ندارندداری ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط