در نی زار

در نی زار
پرنده ای اندوهگین می خواند
گویی چیزی را به یاد آورده
که بهتر بود
فراموش کند.
دیدگاه ها (۱)

من آموختم...!

اغلب اوقات نمی دانیم خوشبختیمدر حالی که هستیم:)

تکیه به جز خدا به خدا جان من خطاستهر تکیه گاه غیر خدا جان من...

آقای قاضی اتفاقا همونی که به روش نمیارهبیشتر حواسش بهت هس:)

شهدا

فلانی نماز نمیخواند

ای شب تو به روزگار من می مانیای ابر سیاه توهم ز اینحالت زار ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط