🖤عشق مافیایی من پارت سیزدهم🖤 (ات ویو)
🖤عشق مافیایی من پارت سیزدهم🖤 (ات ویو)
اونا مامان بابام بودن🥲💔
ب : دختره هرزه اینجا چیکار می کنی
م : ات ...
جین : شما همدیگه رو میشناسید؟
ات : مامان بابا اون جوری که فکر می کنید نیست
ب : خفه شو ... من دیگه بابای تو نیستم
ات : اما..
جین : آقای پارک شراکت ما پایان یافت
ب : به درک
و رفتن
(جین ویو)
که یهو ات افتاد زمین و صدای گریه هاش بلند شد
ات : مگه من چیکار کردمم
جین : تو هیچ کاری نکردی اشکالی نداره
که یهو ات هولم داد
ات : بسته ... همش تقصیر توعه .. اگه اون روز منو نمیدزدیدی اینجوری نمیشد
جین : من مافیا ام و هرکاری بخوام می کنم ..از جلوی چشمام برو اون ور
که یهوو...
#hannah
#جین
#وانشات
#فیکشن
اونا مامان بابام بودن🥲💔
ب : دختره هرزه اینجا چیکار می کنی
م : ات ...
جین : شما همدیگه رو میشناسید؟
ات : مامان بابا اون جوری که فکر می کنید نیست
ب : خفه شو ... من دیگه بابای تو نیستم
ات : اما..
جین : آقای پارک شراکت ما پایان یافت
ب : به درک
و رفتن
(جین ویو)
که یهو ات افتاد زمین و صدای گریه هاش بلند شد
ات : مگه من چیکار کردمم
جین : تو هیچ کاری نکردی اشکالی نداره
که یهو ات هولم داد
ات : بسته ... همش تقصیر توعه .. اگه اون روز منو نمیدزدیدی اینجوری نمیشد
جین : من مافیا ام و هرکاری بخوام می کنم ..از جلوی چشمام برو اون ور
که یهوو...
#hannah
#جین
#وانشات
#فیکشن
۱۸.۷k
۱۰ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.