ات پاش خورد به یچیزی
ات پاش خورد به یچیزی
ته اون فحمید😤
کوک هیشش داره میره سمت پله ها
جیمینن باهاش رفت
ات تا تونستم دویدم تو اتاقم داشت گریم میکرفت ننیدونم از این هفت نفری که خیلی دوسشون دارم بترسم یا از اون کای کثافت اونا مافیان یکی در اتاقم زده شد چون از قیافم معلوم بود ترسیدم رفتم تو دستشویی که اون فرد اومد داخل
(خو بچه ها شغل پسرا تو مافیا
جی هوب بیهوش کندده یا یجورایی کسی که با دارو های سمی و اینا سرکار داره
ته شکنجه گر
نامجون رئیس
کوک گروگان گیر
جیمین هکر
شوگا رزمی کاره یجورایی و تک تیرنداز
جین دکتر)
جی هوپ ویو
همه فحمیدیم ات حرفامون رو شنیده بهم گفتم انپول بیهوشی بهش بزنم رفتم تو اتاق هیچیکی نبود در دستشویی رو خواستم باز کنم قفل بود
ات
با گره تو دستشویی چراق خاموش بود در قفل کردم دستم رو جلو دهنم کذاشتم تا نفحمه من اینجام
جی هوپ ویو
در قفل بود این ثابت میکرد فحمیده به کمک یکیشون برای جلب اعتماد لازم داشتم پس کفتم جیمین بیاد بالا
بهش گفتم باهاش حرف بزنه
جیمین ات عزیزم میدونم همچیز رو فحمیدی ببین ما به تو اسیبی نمیزنیم اگه بهم اعتماد داری بیا بیرون تا راجبش حرف بزنیم
ات الان واقعا به بغل تهیونگ نیاز داشتم
ات من هق فقط ته هق یونگ رو میخوام
جیمین باش باشه
ته اومد بالا جیمی رفت پایین همچی رو به بچه ها گفت
ته با هوبی اماده بودیم بیاد بیرون
ته ات داداشی اومد بیا بیا تا حرف بزنیم
ات قفل در رو باز کردم ولی برخلاف انتظارم در محکم باز شد
ته اون فحمید😤
کوک هیشش داره میره سمت پله ها
جیمینن باهاش رفت
ات تا تونستم دویدم تو اتاقم داشت گریم میکرفت ننیدونم از این هفت نفری که خیلی دوسشون دارم بترسم یا از اون کای کثافت اونا مافیان یکی در اتاقم زده شد چون از قیافم معلوم بود ترسیدم رفتم تو دستشویی که اون فرد اومد داخل
(خو بچه ها شغل پسرا تو مافیا
جی هوب بیهوش کندده یا یجورایی کسی که با دارو های سمی و اینا سرکار داره
ته شکنجه گر
نامجون رئیس
کوک گروگان گیر
جیمین هکر
شوگا رزمی کاره یجورایی و تک تیرنداز
جین دکتر)
جی هوپ ویو
همه فحمیدیم ات حرفامون رو شنیده بهم گفتم انپول بیهوشی بهش بزنم رفتم تو اتاق هیچیکی نبود در دستشویی رو خواستم باز کنم قفل بود
ات
با گره تو دستشویی چراق خاموش بود در قفل کردم دستم رو جلو دهنم کذاشتم تا نفحمه من اینجام
جی هوپ ویو
در قفل بود این ثابت میکرد فحمیده به کمک یکیشون برای جلب اعتماد لازم داشتم پس کفتم جیمین بیاد بالا
بهش گفتم باهاش حرف بزنه
جیمین ات عزیزم میدونم همچیز رو فحمیدی ببین ما به تو اسیبی نمیزنیم اگه بهم اعتماد داری بیا بیرون تا راجبش حرف بزنیم
ات الان واقعا به بغل تهیونگ نیاز داشتم
ات من هق فقط ته هق یونگ رو میخوام
جیمین باش باشه
ته اومد بالا جیمی رفت پایین همچی رو به بچه ها گفت
ته با هوبی اماده بودیم بیاد بیرون
ته ات داداشی اومد بیا بیا تا حرف بزنیم
ات قفل در رو باز کردم ولی برخلاف انتظارم در محکم باز شد
۴.۷k
۲۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.