🍃 🌺 🍂
🍃 🌺 🍂
🌿 🍂
🌸
لبان تو مرا محتاج گندم می کند امشب
نگاهم رد پایت را تیمم می کند امشب
زبانم گر چه بسته حرفها در سینه می جوشد
همه ذرات جان من تکلم می کند امشب
دلم دریای طوفانی ولی در خویش می نالد
تو را چون ساحلی سنگی تجسم می کند امشب
من و تو آنچنان دوریم از رویای یکدیگر
که بیچاره دلم گاهی مرا گم می کند امشب
دراز گیسوانت چون شبی از شانه می ریزد
دلم را پیچ و تابش پر تلاطم می کند امشب
بر اوج برفگیر شانه هایت خیره می مانم
تنت ما را اسیر خان چندم می کند امشب
@d_f
🌿 🍂
🌸
لبان تو مرا محتاج گندم می کند امشب
نگاهم رد پایت را تیمم می کند امشب
زبانم گر چه بسته حرفها در سینه می جوشد
همه ذرات جان من تکلم می کند امشب
دلم دریای طوفانی ولی در خویش می نالد
تو را چون ساحلی سنگی تجسم می کند امشب
من و تو آنچنان دوریم از رویای یکدیگر
که بیچاره دلم گاهی مرا گم می کند امشب
دراز گیسوانت چون شبی از شانه می ریزد
دلم را پیچ و تابش پر تلاطم می کند امشب
بر اوج برفگیر شانه هایت خیره می مانم
تنت ما را اسیر خان چندم می کند امشب
@d_f
۲.۰k
۲۶ بهمن ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.