بهترن روزها نار هم بودن

بهترين روزهاى كنار هم بودن
سر تاسر اطاق را رختخواب پهن
مى كرديم و رديفى مى خوابيديم

خواب كه نه تا صبح صداى
خنده هامون كل حياط را پر میكرد

اصلا آدم استرس و فكر وخيال را
فراموش مى كرد. صبحونه و ناهار
و شام رو تو ايوان ميخورديم
چه لذتى داشت

چقدر دوست داشتم اين خانه و
آرامشش تو زندگيم هميشگى بود

ولى مى دونستم كه نيست و بايد
با خاطراتش زندگى كنيم
دیدگاه ها (۰)

اگرکسی آمد و به شاخ و برگهایباورهایت تبر زد نترسچون دستش به ...

یاد بگیریمهر کس که لاغره معتاد نیست،هر کس که چاقه تنبل نیست،...

تمام چیزها در زندگیموقتی هستنداگر خوب پیش می رودازش لذت ببرب...

#عکس_نوشته

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط