« یادت نرود با دلم از کینه چه گفتی!
« یادت نرود با دلم از کینه چه گفتی!
زیر لب از آن کینهی دیرینه چه گفتی؟
این دست وفا بود، نه دست طلب از دوست!
اما تو، به این دست پر از پینه چه گفتی؟
دل، اهل مکدر شدن از حرف کسی نیست
ای آه جگرسوز! به آیینه چه گفتی؟»
زیر لب از آن کینهی دیرینه چه گفتی؟
این دست وفا بود، نه دست طلب از دوست!
اما تو، به این دست پر از پینه چه گفتی؟
دل، اهل مکدر شدن از حرف کسی نیست
ای آه جگرسوز! به آیینه چه گفتی؟»
۸.۲k
۰۸ دی ۱۴۰۱