« یادت نرود با دلم از کینه چه گفتی!زیر لب از آن کینهی دیرینه چه گفتی؟این دست وفا بود، نه دست طلب از دوست!اما تو، به این دست پر از پینه چه گفتی؟دل، اهل مکدر شدن از حرف کسی نیستای آه جگرسوز! به آیینه چه گفتی؟»