با نی گفتم که بر تو بیداد ز کیست

با نی گفتم که بر تو بیداد ز کیست
بی‌هیچ زیان ناله و فریاد تو چیست

گفتا که ز شکری بریدند مرا
بی‌ناله و فریاد نمیدانم زیست

 #حضرت_مولانا
دیدگاه ها (۱)

به خدا خبر ندارم چو نماز می‌گزارمکه تمام شد رکوعی که امام شد...

دلدار چنان مشوش آمد که مپرسهجرانش چنان پر آتش آمد که مپرسگفت...

چون خانه دل ز غم شود تنگدر وی شه دلنواز تنهاستدل تنگ بود جز ...

قراری گرفته، غم عشق در دلقرار غم الحق دهد بی‌قراریدلا معنی ب...

پرسید زمن رفیق با تجربه ایای بر لب تو ز دوست هر زمزمه ایمحبو...

تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان راتو مرا گنج روانی چه ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط