یاباقرالعلومع

یاباقرالعلوم(ع)...

تو از نونهالی بلا دیده ای
قدم هرقدم صحنه ها دیده ای

تویی یادگار غم کربلا
تو کرب و، بلا را جدا دیده ای

دلت خانه ی غم، دوچشمت پُر اشک
تو حتی شعف را عزا دیده ای

چه دیدی که قلبت چنین مضطراست؟
چه دیدی، که گویا خدا دیده ای

گمانم تو هم قتلگه رفته ای!
گمانم تنی سر جدا دیده ای

گمانم تو در آن یَمِ غرق خون
تنی، قطعه قطعه، رها دیده ای

نمی دانم آقا که عمه گذاشت
بیاندازی به هر کجا، دیده ای؟

ولی بی قراری، گمانم شما
سری را روی نیزه ها دیده ای

بیا بگذریم از غم کربلا
بگو کوفه آقا چه ها دیده ای؟

بلا دیده ای مجلس اشقیا؟
به هرکوچه سنگ جفا دیده ای

چرا واژه ها رو به غم می روند
مگر غم، به شام بلا دیده ای

همان مجلس تشت و چوب و عدو
همان جا شما صحنه را دیده ای!

میان خرابه چه دیدی شما
گل و بلبل و غنچه را دیده ای

رقیه ز داغ چه کس شد شهید
تو آن داغ بی انتها دیده ای

نه، اصلاً بیا حرف آخر بگو...
تو از نونهالی بلا دیده ای.
دیدگاه ها (۵)

یکی بود یکی نبود لعن الله علی ال سعودزیر این گنبد زیبا و کبو...

عرب ها همون کسایی هستند که از٢٤میلیون زائر اربعین امسال از ت...

گل بریزید نقل بپاشید شام جشن و شادیه/برتن مولای عالم خلعت دا...

آخ آخ جانم به این شعرزیبا(اگر لذت بردید منم دعا کنید)فضای شه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط