بعد یک عمر آشنایی ، آشنایت نیستم !
بعد یک عمر آشنایی ، آشنایت نیستم !
خوب من ! دیگر شریک لحظه هایت نیستم
حرف را کوتاه کن ! با علتی دیگر بخند ،
چون پس از این ، من دلیل خنده هایت نیستم
من خودم هستم ، همینجا ، پایدارم ، پایدار !
روی پایم هستم اما ، پا به پایت نیستم
از همان راهی که رفتی ! بی صدا رد میشوم
هم مسیرت هستم اما ، همصدایت نیستم
عشق را باید درون سینه ام ، زندان کنم
ساده ام ! هرگز حریف فتنه هایت نیستم
باید از طوفان چشمت ، گوشه ای پنهان شوم
بی محابا هستم اما ، بی درایت نیستم
بس که از دستت خدا گفتم، خدا هم خسته شد
گفت : او را جستجو کن ! من خدایت نیستم
خوب من ! دیگر شریک لحظه هایت نیستم
حرف را کوتاه کن ! با علتی دیگر بخند ،
چون پس از این ، من دلیل خنده هایت نیستم
من خودم هستم ، همینجا ، پایدارم ، پایدار !
روی پایم هستم اما ، پا به پایت نیستم
از همان راهی که رفتی ! بی صدا رد میشوم
هم مسیرت هستم اما ، همصدایت نیستم
عشق را باید درون سینه ام ، زندان کنم
ساده ام ! هرگز حریف فتنه هایت نیستم
باید از طوفان چشمت ، گوشه ای پنهان شوم
بی محابا هستم اما ، بی درایت نیستم
بس که از دستت خدا گفتم، خدا هم خسته شد
گفت : او را جستجو کن ! من خدایت نیستم
۱.۴k
۱۴ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.