نمیدونم اگه روی خاطراتم کنترل داشتم

🌻
نمی‌دونم اگه روی خاطراتم کنترل داشتم،
باهاشون چی‌کار می‌کردم.
شاید همه‌‌ی اونایی که با تو بودن رو می‌ذاشتم کنار.
شایدم هرچی خاطره غیر از تو داشتم رو می‌ریختم دور،
تا دیگه به هیچ‌کس و هیچی جز تو فکر نکنم.
من، به تو اعتیاد دارم،
دقیقا بیست و چهار ساعت از شبانه روز.
اینکه هنوز به همون موزیکی گوش می‌دم
که تو گوش می‌دی،
اینکه هنوز همون عطری رو می‌زنم
که تو دوست داری، اینکه هنوز از همون خیابونی رد می‌شم
که تو رد می‌شی،
یعنی چیزی از تو درونِ من هست،
که حتی بعد از مرگ هم با خودم به اون دنیا می‌برم.
حالا تو هرجای دنیا،
با هرکی می‌خوای باشی، باش... واقعیت اینه که، نه یک ثانیه،
نه یک ساعت، نه یک سال... که تو یک عمر،
دیدگاه ها (۱۱)

چقدر دیر می گذرد بی تودلتنگـ که باشی با تمام عکس هایش نیز خا...

خودم جان...مدت هاست نخندیده اید...شعر نخوانده اید...موسیقی گ...

کاش یه ریزعلی خواجوی (دهقان فداکار) درون داشتیم تا مسیرای اش...

بار دیگر زندگی ما ورقی جدید خورد تولدم مبارک

یه نکته ای بهتون بگم بنظرتون چرا تو همه جای دنیا "" حقوق کار...

رمان انیمه ای هنوز نه چپتر ۱۸

می گم حالا که هنوز پیج رو منفجر نکردین !بزارین اینم بگم که ه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط