میخواستم سرم را بگذارم بر روی بالش

میخـواستـم سرم را بگذارم بر رویِ بالـش
و تا پایـان دنیا به خواب بروم
میخواستم اشکـ هایم را پنهان کنم
میخواستم تنهایی را تجربه کنم
میخواستم باور کنم او رفتـه است
میخواستم تنهایی را تجربه کنم
میخواستم به خواب بروم
میخواستم ...
نتوانستم ، نـه اینکـه نخواهم نتوانستم
خواب بود و بیداری
اشکـ بود و لبخند
من بودم و من
قلب بود و آه
تنهایی بود و تو
میخواستم زندگی کنم
میخواستم لحظه ای لبخند بزنم
لعنت به تناقض های آشکـار .....
دیدگاه ها (۱)

(^_^)

+چیـــ خَریدیــــ؟- هَندزفریــــ :)+ وا ._. مَگِهــ تـــازهـ...

وقتی کسی ک دوسش داری پیشت نباشه، تو دلت هزاربار تکرار و تمری...

ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩﻡ ﻧﯿﺴﺖ ...ﺟﺎﯼ ﻣﻦ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ...ﮔﻬﮕﺎﻫﯽ ﺣﺮﯾﺼﺎﻧﻪ ﺑﻮ ﻣﯽ ﮐﺸﯽ ﺩ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط