خواستم از دلتنگیام برات بنویسم

خواستم از دلتنگیام برات بنویسم ....

اول نوشتم سلام.اما...
باخودم فکرکردم،جواب سلام واجبه شاید دلش نخواست جوابمو بده.سلام راپاک کردم!!!
خط دوم:اگرازحالم جویاباشی خوبه.اما....
باورم نمیشه که جویای حالم باشی،اخرهیچوقت خبری از تنهاییم نگرفتی پس چرا بیهوده وقتتوبگیرم؟
جمله رو  پاک کردم!!!!!
خط سوم : چند جمله ای از دل تنگی و حدیث دل . اما.....
تو که دل بریدی ازم  دیگر برایت حوصله ای نمونده تا دردلهای عاشقی  تنها رو بشنوی . پاک کردم!!!!
خط بعدی : گله ای از بی وفایی .اما......
هیچ وقت با اینکه نبودی  توخلوت سوزان درونم بازم  لب به گله بازنکردم پس چگونه بخواهم چشمای
قشنگتو با گله وشکایت آزار بدم. خط بعدی هم پاک شد!!!!!!
خط آخر: می خوام دعات کنم .اما......
دعا شبانه روزیم برات راز من و معبود تو تمام لحظاهاست که بر دلم جاریست مث یه راز . راز را نباید
نوشت!!!!!
نگاهی به کاغذ می کنم ؛ اشکهای سوزانم ، جای جای اونو لکه کرده ، آروم تو دستم  می فشارمش تا
زحمت دور انداختن را هم نکشی!!!!!
دیدگاه ها (۷)

واقعا اینطورین؟

اینم به خاطر دوستای گلم

بزن به افتخارشوووووون ماهن

ﺩﻟـــــﻢ ﮔﺮﻓﺘﻪ....!!!ﺑﻪ ﻗﺪﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﺭﻭﺯﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ..ﺧﻨﺪﯾﺪﻡ....ﻭ ﻫﻤـ...

🌸حدیث کساء که بصورت شعر نوشته شده است.  تقدیم به شما محبان ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط