جانا بجز از عشق تو دیگر هوسم نیست

❥▰࿇
جانا بجز از عشق تو دیگر هوَسم نیست
سوگند خورَم من ، که بجای تو کَسم نیست

امروز منم عاشق بی مونس و بی‌یار
فریاد همی خواهم و فریاد رسَم نیست

در عشق نمی‌دانم درمانِ دلِ خویش
خواهم که کنم صبر ولی دست رسَم نیست

خواهم که به شادی نفسی با تو برآرم
از تنگ دلی جانا ، جای نفسم نیست

#سنایی


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌💠💠⊰⃟𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎
دیدگاه ها (۰)

ای با من و پنهان چو دل از دل سلامت می کنمتو کعبه‌ای هر جا رو...

زن را باید آهسته نوشت با دل خسته نوشت با لب بسته نوشت گرم و ...

افسردهبودسایهدلمبی هوای عشقاین بوی زلف کیست که جان می دهد به...

دستت را به من بده، ای تصویر شادمانۀ همه امیدها ! فردا از آن ...

حمزه فلاح

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط