و یک روز آنقدر

و یک روز آنقدر
دوستت خواهم داشت
که اسمِ خانه‌ی کوچکمان را
آغوش خواهیم گذاشت
دیدگاه ها (۴)

"در حریر دستانتتنم می پیچدبا هُرم نفس هایت آرام آرام ...وسوس...

چشمهایتتنها کتابی ست که از خواندن آن سیر نمیشوم... ️‎‌‌‌‎‌‌‌...

مَردهانمیدانم از کدام سیّاره آمده اندامّا از هَر کجا که آمده...

حفظ کن فاصله را تا به تو عادت نکنمبه زن توی غزلهات حسادت نکن...

در من اشتیاق دیدنت بودکمی نگاه کمی اغوشاما نیامدی که ببینیبد...

روز جهانی مرد مبارکروز مرد بهانه استتو بهترین اتفاق زندگی من...

بقول نادر ابراهیمی:تورامی خواهمبرای پنجاه سالگیشصت سالگیهفتا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط