بس است دیگر

بس است دیگر
هر چه شکستیم و دم نزدیم
خوب بودن را بد بلد شده ایم
آنقدر بد که هر که خواست آمد و
تمام عقده ها و دردها و بدبختیهایش
را سر خوبیهایمان خالی کرد و
دست از پا درازتر
یک ویرانه برایمان ساخت و رفت ...
دیدگاه ها (۲)

عشق شادی‌ست،عشق آزادی‌ستعشق آغازِ آدمیزادیست...هوشنگ_ابتهاج

فردا اگر بدون تو باید به سر شودفرقی نمی‌کند شب من کی سحر شود

درست مثل وقتی که عاشقت شدمباران می‌بارد..فکر کنم دوباره کسی ...

بس است دیگرهر چه شکستیم و دم نزدیمخوب بودن را بد بلد شده ایم...

جنگ؛ ابتدا و انتهای خستگی‌های یک آدم است. یک نفر از آن‌چه هس...

پارت چهاردهم منو کشوند رو تختشروع کرد به لبامو مکیدن هی ادا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط