وانشات اسمات و خوناشامی شوگا ۳پارتی هست
وانشات اسمات و خوناشامی شوگا ۳پارتی هست
اگه اینو به ۱۰ لایک برسونین پارت بعدی رو میزارم
علامت ا/ت+
علامت شوگولی☆
خب
بریم
سلام من ا/ت هستم و ۱۴ سالمه قراره این مهر بشم ۱۵ ساله تعطیلات تابستانی بود و با خانواده رفته بودیم گردش
شب شده بود من و خانواده توی هتل بودیم و من خوابم نمیبرد برای همین خواستم برم یکم هوا بخورم که چشمم به ساعت خورد ساعت تقریبا ۳ نصف شب بود
توی حیاط داشتم قدم میزدم که احساس کردم یکی بهم نگاه نیکنه سرمو بالا بردم ببینم کیه که......
از زبان شوگولی
دختر خیلی خوشگلی بود دلم واسش رفت با اینکه من پسر ی عاشق پیشه نیستم ولی این دختر قلب منو به لرزه مینداخت رفتم بالا سرش اههه بوی خیلی خوبی داشت
جوری که منو دیوونه میکرد خیلی دلم میخواست طعم خونشو بچشم
بالا سرش وایستاده بودم که سرشو اورد بالا با دیدن قیافه من به تته پته افتاد اوه یادم رفته بود به قیافه عادی برگردم برای همین خودمو درست کردم و برگشتم بطرفش و دامه دادم
☆سلام دختر خوشگلی مثل تو اینجا چیکار میکنه؟؟.... نمیگی خوردنت بیبی
+اه.. خ. خخب مممن من اه.. سسلان.. یعنی سلام خب من خوابم نمیبرد برای همین امدم بیرون یکم هوا بخورم تو چرا قیافت اونجوری بود نکنه که... هااااااا وای نگو که
دیدم داره متوجه میشه برای همین گفتم اره من یک خوناشامم و بهش حمله کردم
کع دیدم از درد بیش از حد از حال رفته برای همین مجبور شدم با خوردم به اون عمارت متروکه ببرم
از زبان ا/ت
اهه. صبح با گیجی از خواب پا شدم که دیدم یکی کنارم خوابیده سرمو بلند کردم دیدم همون پسره هست خیلی کیوت بود شبیه گربه بود لامصب
که یهووووووو.......
هاهاهاااااااااا تو خوماری بمونین تا شرط رو انجام ندادین نمیزارم
ولی انصافا زیاد نیزارم بهم انرژی بدین خوووووو منم ادممم تو رو خوداااااااا
اگه اینو به ۱۰ لایک برسونین پارت بعدی رو میزارم
علامت ا/ت+
علامت شوگولی☆
خب
بریم
سلام من ا/ت هستم و ۱۴ سالمه قراره این مهر بشم ۱۵ ساله تعطیلات تابستانی بود و با خانواده رفته بودیم گردش
شب شده بود من و خانواده توی هتل بودیم و من خوابم نمیبرد برای همین خواستم برم یکم هوا بخورم که چشمم به ساعت خورد ساعت تقریبا ۳ نصف شب بود
توی حیاط داشتم قدم میزدم که احساس کردم یکی بهم نگاه نیکنه سرمو بالا بردم ببینم کیه که......
از زبان شوگولی
دختر خیلی خوشگلی بود دلم واسش رفت با اینکه من پسر ی عاشق پیشه نیستم ولی این دختر قلب منو به لرزه مینداخت رفتم بالا سرش اههه بوی خیلی خوبی داشت
جوری که منو دیوونه میکرد خیلی دلم میخواست طعم خونشو بچشم
بالا سرش وایستاده بودم که سرشو اورد بالا با دیدن قیافه من به تته پته افتاد اوه یادم رفته بود به قیافه عادی برگردم برای همین خودمو درست کردم و برگشتم بطرفش و دامه دادم
☆سلام دختر خوشگلی مثل تو اینجا چیکار میکنه؟؟.... نمیگی خوردنت بیبی
+اه.. خ. خخب مممن من اه.. سسلان.. یعنی سلام خب من خوابم نمیبرد برای همین امدم بیرون یکم هوا بخورم تو چرا قیافت اونجوری بود نکنه که... هااااااا وای نگو که
دیدم داره متوجه میشه برای همین گفتم اره من یک خوناشامم و بهش حمله کردم
کع دیدم از درد بیش از حد از حال رفته برای همین مجبور شدم با خوردم به اون عمارت متروکه ببرم
از زبان ا/ت
اهه. صبح با گیجی از خواب پا شدم که دیدم یکی کنارم خوابیده سرمو بلند کردم دیدم همون پسره هست خیلی کیوت بود شبیه گربه بود لامصب
که یهووووووو.......
هاهاهاااااااااا تو خوماری بمونین تا شرط رو انجام ندادین نمیزارم
ولی انصافا زیاد نیزارم بهم انرژی بدین خوووووو منم ادممم تو رو خوداااااااا
۲۳.۲k
۳۱ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.