فڪر ڪن یه تیر به پات خورده و وسط یه جنگل تنهایی، وقتی ڪه
فڪر ڪن یه تیر به پات خورده و وسط یه جنگل تنهایی، وقتی ڪه شب می رسه و داری از سرما تلف میشی، اگه یڪی پیدا شه و بخواد بهت پناه بده چیڪار می ڪنی؟ درباره اصول اخلاقیش ازش سوال می پرسی؟ یا به خوشایند بودن رفتارش فڪر می ڪنی؟
نه! به هیچی فڪر نمی ڪنی، چیزی هم نمی پرسی، فقط می خوای هر جور که شده از اون مخمصه فرار ڪنی!
پس دیگه به من نگو اون عوضی ڪی بود ڪه باهاش دوست شدی، نگو اون لیاقت تو رو نداشت، من داشتم از سرما می مردم می فهمی؟ من تیر خورده بودم، اونم نه یڪی، چند تا...
نه! به هیچی فڪر نمی ڪنی، چیزی هم نمی پرسی، فقط می خوای هر جور که شده از اون مخمصه فرار ڪنی!
پس دیگه به من نگو اون عوضی ڪی بود ڪه باهاش دوست شدی، نگو اون لیاقت تو رو نداشت، من داشتم از سرما می مردم می فهمی؟ من تیر خورده بودم، اونم نه یڪی، چند تا...
۵.۷k
۲۵ آبان ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.