نه فرهادم که از شدت دلتنگی دل کوه بشکافم

نه فرهادم که از شدت دلتنگی دل کوه بشکافم!
نه مجنونم که توان آن داشته باشم سر به بیابان بگذارم!
تمام این دلتنگی ها را همین جا در قلبم فرو می ریزیم و در اشک هایم خلاصه می کنم …
نمیدانی چه دردی دارد و چه سخت است، تیشه به دل کوبیدن و
آواره شدن در هیچ مکانی و هیچ بیابانی…
دیدگاه ها (۳)

ودی اکعد کبالک واحضن واشم بیک ...و ادک حبی بقلبک وشم بیک ......

ای آنکه دوست دارمت، اما ندارمتبر سینه می فشارمت، اما ندارمتا...

پسرا شیرن مثل شمشیرن ..

امیرتی انشد ذلک الیوم الیوم یکون فیه اللقاء سیکون عمیقا ..نق...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط