ما هر دو خسته بودیم ؛
ما هر دو خسته بودیم ؛
با زخم هایی عمیق بر روح هامان ....
ما هر دو کهنه سرباز
بیزار از نبرد به یکدیگر پناه آوردیم
آغوش هامان سنگر شد
و تن زخمی مان را در خود گرفت
و دست هامان مرهم میگذاشت
ما هر دو دلداده سرباز
جنگیدیم و زخم خوردیم و با لب های دوخته شده فریاد زدیم ....
خسته شدیم و عقب ننشستیم ....
مانده ایم و میجنگیم ....
دوشادوش هم... در آغوش هم ...
شاید که عشق به این مرده سرزمین بازگشت ....
شاید که شد .....
شاید ....!
#عاشقانه #تنهایی #تکست_ناب #پست_جدید #خاصترین
با زخم هایی عمیق بر روح هامان ....
ما هر دو کهنه سرباز
بیزار از نبرد به یکدیگر پناه آوردیم
آغوش هامان سنگر شد
و تن زخمی مان را در خود گرفت
و دست هامان مرهم میگذاشت
ما هر دو دلداده سرباز
جنگیدیم و زخم خوردیم و با لب های دوخته شده فریاد زدیم ....
خسته شدیم و عقب ننشستیم ....
مانده ایم و میجنگیم ....
دوشادوش هم... در آغوش هم ...
شاید که عشق به این مرده سرزمین بازگشت ....
شاید که شد .....
شاید ....!
#عاشقانه #تنهایی #تکست_ناب #پست_جدید #خاصترین
۲.۵k
۲۷ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.