فیک ستاره من( پارت 17)
فیک ستاره من( پارت 17)
گروه به گروه داشتن میرفتن که جیمین دست ا. ت رو گرفت کشید عقب
ویو جیمین
خیلی از لباسم عصبی شده بودم چطور جرعت کردد این لباس رو بپوشه کسی حق نداره به اموالم نگاه کنه دستشو گرفتم
ویو ا. ت
داشتیم میرفتیم که جیمین دستتمو گرفت یه کم ترس تو خودم حس کردم نه نه من از گاو نمیترسم اره با اخم نگاش کردم
ا. ت: چیکار میکنی *اروم*
جیمین: این چیه پوشیدی؟
ا. ت: لباس
جیمین: اینو میدونم خنگ نیستم
ا.ت: گفتم شاید باشی
جیمین:*اخم کرد*چرا انقدر بازه
ا. ت: به تو چه
جیمین: حرف دهنتو بفهم
برو عوض کن
ا. ت: نمیکنم
جیمین: کاری نکن ببرمت تو چادر لباستو جر بدم
ا. ت: عوض نمیکنم
جیمین:«کشید ا. ت رو که یه پسره دستشو گرفت»
پسره؛.....
شرط پارت بعد
25تا کامت
25تا لایک
گروه به گروه داشتن میرفتن که جیمین دست ا. ت رو گرفت کشید عقب
ویو جیمین
خیلی از لباسم عصبی شده بودم چطور جرعت کردد این لباس رو بپوشه کسی حق نداره به اموالم نگاه کنه دستشو گرفتم
ویو ا. ت
داشتیم میرفتیم که جیمین دستتمو گرفت یه کم ترس تو خودم حس کردم نه نه من از گاو نمیترسم اره با اخم نگاش کردم
ا. ت: چیکار میکنی *اروم*
جیمین: این چیه پوشیدی؟
ا. ت: لباس
جیمین: اینو میدونم خنگ نیستم
ا.ت: گفتم شاید باشی
جیمین:*اخم کرد*چرا انقدر بازه
ا. ت: به تو چه
جیمین: حرف دهنتو بفهم
برو عوض کن
ا. ت: نمیکنم
جیمین: کاری نکن ببرمت تو چادر لباستو جر بدم
ا. ت: عوض نمیکنم
جیمین:«کشید ا. ت رو که یه پسره دستشو گرفت»
پسره؛.....
شرط پارت بعد
25تا کامت
25تا لایک
۱.۸k
۲۷ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.