تحریفات مدرن عاشورا
تحریفات مدرن عاشورا
تحریفات واقعهی عاشورا بر کسی پوشیده نیست؛ موجی که قصد داشته آگاهانه و ناآگاهانه مسیر عاشورا به جاهی بکشاند که خواست و هدف امام حسین علیه السلام در آن گم یا کم رنگ شود. اگرچه این حرکت نتوانست اصل این واقعه و این نور ابدی را خاموش کند ولی نمیشود آسیبهای اجتماعی و عقیدتی و خون دل خوردنهایتحریفات عاشورا علما را دراین زمینه نادیده گرفت که اگر چنین نمیشد به مراتب امروز فهم قوی تری از عاشورا داشتیم.
تحریف از ماده حرف قصد دارد عاشورا را از مسیر اصلی خود خارج کند که بخش عمده آن ناآگاهانه است. در واقع آنهایی که آگاهانه تحریف کردند بیشتر دنبال این هدف بودند که عاشورا را برای آیندگان شبیه یک افسانه جلوه دهند تا شبیه اسطورههای داستانی شده و روزی از لیست فکرصاحبان فهم و شعورخود به خود پاک شود که چطور ممکن است فردی که نیم ساعت جنگیده ۶۰۰ نفر را به هلاکت برساند؟!
اما صحبت من با تحریفات مدرن امروزی است که هدفش تحریف واقعهی عاشورا نیست ولی ناخواسته مطالبه ما را ازمکتب عاشورا در دراز مدت تغییر میدهد و به تعبیری طبع عاشورایی ما راعوض کرده که من نام آن را تحریف مدرن میگذارم.
نیاز اصلی امروز توجه عمیق به عاشورا و تطبیق آموزههای آن با حال کنونی جامعه است. شناخت شمر و عبیدالله امروزی امکان ندارد مگر با درک عمیق و شکستن سکوت در مقابل ناهنجاریهایی فرهنگی و مذهبی که از آن شمرک ها متولد شده…
گزینهای که میشود از آن به عنوان رتبه اول در لیست تحریفات مدرن عاشورایی نام برد، تحریف “احساس و عواطف” عاشورایی است. دیگر شرایط چاپ کتابهایی چون روضة الشهدا، اسرارالشهاده و… نیست که عدهای خون دل بخورند تا امثال این کتابها را از لیست کتب معتبر خارج کنند. اگرچه مقالهها و سخنرانیها که از برداشت نادرست نشات گرفته همچنان قصد تحریف واقعه عاشورا را دارد.
رابطهی احساس نادرست و غیرمنطقی با تحریفات عاشورایی انکار ناپذیر است. شاید در وهله اول تصور شود این تحریف فقط جنبهی ظاهری دارد و عمیق و واقعی نیست. ولی واقعیت این است شور عاشورایی مقدمه پذیرش شعور است و اگر این شور از راه صحیح حاصل نشود، خدا میداند فهم و درک ما از عاشورا چقدر قابل اعتماد است تا برآن تکیه کنیم که به عنوان مثال دیگر فتنهای شبیه سال ۱۳۸۸ رخ ندهد و اگر عاشورایی دیگر شد در صف لشکر ابن زیاد نباشیم.
این احساس عاشورای نباید یک لحظه از فهم صحیح و عمیق خالی شود. متاسفانه تاکید بر گسترش احساس عاشورایی توسط برخی از خطبا و پروبال دادن آن توسط مادحان از طریق روضه های فوق احساسی یا روضهی باز، باعث گردیده ظرفیتی محدود ایجاد شود تا شرایط درک مفاهیم سنگین و عمیق عاشورا سخت شود. نتیجه ای که حاصل شده این است که طبع عاشورایی ما تغییر کرده و خیلی تامل روی مسایل تحلیلی عاشورا نداریم و سرانجام اینکه؛ نه میتوانیم تکلیفمان را خوب بفهمیم و نه نتیجه را. الغرض حادثه دیگر شبیه کتاب روضة الشهدا به وجود خواهد آمد که بیشتر شبیه افسانه جومونگ است!
تکلیف فقط سینه زدن و گریه کردن می شود وبه قول مرحوم استاد مطهری این می شود که “امام حسین(ع) کشته شد تا گناهان ما پاک شود“ اگرچه امروز کسی این جمله را دیگر صراحتا نمیگوید ولی رفتار ما گویای آن است. همان چیزی که مسیحی ها اعتقاد دارند و ما برآنان خرده می گیریم.
آنچه که جانب اعتدال را بهم زده عدم آگاهی رساندن به مخاطبان است، چه از طرف خود سخنرانان و چه از طرف مادحان و نویسندگان. دلیلش را هم نگه داشتن حرمت عزاداران و محرم اعلان میکنند. همان اشکالی که به استاد مطهری به خاطر نوشتن کتاب حماسه حسینی می گرفتند. کسی نیست بگوید برادر، خواهر والله سکوت بیجا باعث حرمت شکستن واقعه عاشورا است.
از ۲ دهه احیر متاسفانه این وضعیت رو به گسترش است و واقعهی عمیق عاشورا که سراسر درس زندگی است، تنها شده ابراز احساس و عواطف و این خوب نیست.
در سراسر شهر پرچم سیاه عزا نصب میکنند ولی هیچ خبری از شعارهای عاشورایی نیست. انگار اسم و عکس مداح و سخنران واجب تر از شعارهای عاشورایی است.
مردم پای منبر نمینشینند و علت را ضعف سخنران میدانند. البته گاهی درست است ولی تا حالا فکر کردهایم که دیگر قرص معمولی آنتی بیوتیک روی ما اثر ندارد و باید حتما آمپول سفکسیم تزریق کنیم که مثلا باید سخنران ما حجت السلام رفیعی باشد و مداح ما حاج محمودکریمی؟! در حالی که در زمان قدیم و یا حتی همین الان در بعضی از روستاها با یک سخنران معمولی و یک مداح معمولی تر بهترین و خالصانه ترین مراسم محرم را برگزار میکنند که نظیرندارد. واقعا طبع ما عوض نشده است؟
http://www.abonan.ir/?tag=%D8%B1%D9%88%D8%B6%D8%A9-%D8%A7%D9%84%D8%B4%D9%87%D8%AF%D8%A7%D8%8C-%D8%A7%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%B4%D9%87
تحریفات واقعهی عاشورا بر کسی پوشیده نیست؛ موجی که قصد داشته آگاهانه و ناآگاهانه مسیر عاشورا به جاهی بکشاند که خواست و هدف امام حسین علیه السلام در آن گم یا کم رنگ شود. اگرچه این حرکت نتوانست اصل این واقعه و این نور ابدی را خاموش کند ولی نمیشود آسیبهای اجتماعی و عقیدتی و خون دل خوردنهایتحریفات عاشورا علما را دراین زمینه نادیده گرفت که اگر چنین نمیشد به مراتب امروز فهم قوی تری از عاشورا داشتیم.
تحریف از ماده حرف قصد دارد عاشورا را از مسیر اصلی خود خارج کند که بخش عمده آن ناآگاهانه است. در واقع آنهایی که آگاهانه تحریف کردند بیشتر دنبال این هدف بودند که عاشورا را برای آیندگان شبیه یک افسانه جلوه دهند تا شبیه اسطورههای داستانی شده و روزی از لیست فکرصاحبان فهم و شعورخود به خود پاک شود که چطور ممکن است فردی که نیم ساعت جنگیده ۶۰۰ نفر را به هلاکت برساند؟!
اما صحبت من با تحریفات مدرن امروزی است که هدفش تحریف واقعهی عاشورا نیست ولی ناخواسته مطالبه ما را ازمکتب عاشورا در دراز مدت تغییر میدهد و به تعبیری طبع عاشورایی ما راعوض کرده که من نام آن را تحریف مدرن میگذارم.
نیاز اصلی امروز توجه عمیق به عاشورا و تطبیق آموزههای آن با حال کنونی جامعه است. شناخت شمر و عبیدالله امروزی امکان ندارد مگر با درک عمیق و شکستن سکوت در مقابل ناهنجاریهایی فرهنگی و مذهبی که از آن شمرک ها متولد شده…
گزینهای که میشود از آن به عنوان رتبه اول در لیست تحریفات مدرن عاشورایی نام برد، تحریف “احساس و عواطف” عاشورایی است. دیگر شرایط چاپ کتابهایی چون روضة الشهدا، اسرارالشهاده و… نیست که عدهای خون دل بخورند تا امثال این کتابها را از لیست کتب معتبر خارج کنند. اگرچه مقالهها و سخنرانیها که از برداشت نادرست نشات گرفته همچنان قصد تحریف واقعه عاشورا را دارد.
رابطهی احساس نادرست و غیرمنطقی با تحریفات عاشورایی انکار ناپذیر است. شاید در وهله اول تصور شود این تحریف فقط جنبهی ظاهری دارد و عمیق و واقعی نیست. ولی واقعیت این است شور عاشورایی مقدمه پذیرش شعور است و اگر این شور از راه صحیح حاصل نشود، خدا میداند فهم و درک ما از عاشورا چقدر قابل اعتماد است تا برآن تکیه کنیم که به عنوان مثال دیگر فتنهای شبیه سال ۱۳۸۸ رخ ندهد و اگر عاشورایی دیگر شد در صف لشکر ابن زیاد نباشیم.
این احساس عاشورای نباید یک لحظه از فهم صحیح و عمیق خالی شود. متاسفانه تاکید بر گسترش احساس عاشورایی توسط برخی از خطبا و پروبال دادن آن توسط مادحان از طریق روضه های فوق احساسی یا روضهی باز، باعث گردیده ظرفیتی محدود ایجاد شود تا شرایط درک مفاهیم سنگین و عمیق عاشورا سخت شود. نتیجه ای که حاصل شده این است که طبع عاشورایی ما تغییر کرده و خیلی تامل روی مسایل تحلیلی عاشورا نداریم و سرانجام اینکه؛ نه میتوانیم تکلیفمان را خوب بفهمیم و نه نتیجه را. الغرض حادثه دیگر شبیه کتاب روضة الشهدا به وجود خواهد آمد که بیشتر شبیه افسانه جومونگ است!
تکلیف فقط سینه زدن و گریه کردن می شود وبه قول مرحوم استاد مطهری این می شود که “امام حسین(ع) کشته شد تا گناهان ما پاک شود“ اگرچه امروز کسی این جمله را دیگر صراحتا نمیگوید ولی رفتار ما گویای آن است. همان چیزی که مسیحی ها اعتقاد دارند و ما برآنان خرده می گیریم.
آنچه که جانب اعتدال را بهم زده عدم آگاهی رساندن به مخاطبان است، چه از طرف خود سخنرانان و چه از طرف مادحان و نویسندگان. دلیلش را هم نگه داشتن حرمت عزاداران و محرم اعلان میکنند. همان اشکالی که به استاد مطهری به خاطر نوشتن کتاب حماسه حسینی می گرفتند. کسی نیست بگوید برادر، خواهر والله سکوت بیجا باعث حرمت شکستن واقعه عاشورا است.
از ۲ دهه احیر متاسفانه این وضعیت رو به گسترش است و واقعهی عمیق عاشورا که سراسر درس زندگی است، تنها شده ابراز احساس و عواطف و این خوب نیست.
در سراسر شهر پرچم سیاه عزا نصب میکنند ولی هیچ خبری از شعارهای عاشورایی نیست. انگار اسم و عکس مداح و سخنران واجب تر از شعارهای عاشورایی است.
مردم پای منبر نمینشینند و علت را ضعف سخنران میدانند. البته گاهی درست است ولی تا حالا فکر کردهایم که دیگر قرص معمولی آنتی بیوتیک روی ما اثر ندارد و باید حتما آمپول سفکسیم تزریق کنیم که مثلا باید سخنران ما حجت السلام رفیعی باشد و مداح ما حاج محمودکریمی؟! در حالی که در زمان قدیم و یا حتی همین الان در بعضی از روستاها با یک سخنران معمولی و یک مداح معمولی تر بهترین و خالصانه ترین مراسم محرم را برگزار میکنند که نظیرندارد. واقعا طبع ما عوض نشده است؟
http://www.abonan.ir/?tag=%D8%B1%D9%88%D8%B6%D8%A9-%D8%A7%D9%84%D8%B4%D9%87%D8%AF%D8%A7%D8%8C-%D8%A7%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%B4%D9%87
۲.۴k
۱۱ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.