نمدانم ز منع گره مقصد چست ناصح را

نمي‌دانم ز منع گريه مقصد چيست ناصح را
دل از من، ديده از من، اشک از من، آستين از من

#محمود_فدایی_مازندرانی
#میرزا_محمود_فدایی_مازندرانی
دیدگاه ها (۰)

ما بر سر آن کوچه که افتاد گذارت یک شهر گواه است که مردانه نش...

زندگی بی تو محال است، تو باید باشی ذهن من غرق سوال است، تو ب...

در یاد تو از خاطره هایم اثری نیستآغوش تو را سوی هوایم گذری ن...

خدای مننه آن قدر پاکم که کمکم کنی و نه آن قدر بدم که رهایم ک...

نمي‌دانم ز منع گريه مقصد چيست ناصح رادل از من، ديده از من، ا...

گر ز حال دل خبر داری بگو / ور نشانی مختصر داری بگو / مرگ را ...

.هر جا نفسی هست ز هستی گله دارددیوانه و هشیار همین سلسله دار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط