چمدانت را بستی

چمدانت را بستی...
اما هَـــوایت را...
جمع نکرده ، رفتی !
هر طرف که می چرخم ...
سر از خاطرات تـــو در می آورم ؛
چه آسان...
به عنکبوت ها سپردی آشیانــه مان را...!
حالا هر بهار که تنهایی ام را می تکانم...
گرد و خاک تلخی به پا می کنند...
خاطـــره ها...
کاش با آمدنت...
برگِ لحظه های مُــرده را...
از کوچه ی ساعت ها ...
جــمع می کردی...
#مینا_آقازاده
دیدگاه ها (۱)

#من_و_هاسکی_یهویی🙌

علت درد و رنج ما،عاشق شدن و انجام تعهد نیست،بلکه تعهدسپاری ب...

همه،تو را می بینند،اما من احساست می کنم... #نزار_قبانی

یکی خاطراتش را دود می‌‌کندیکی دل تنگی‌هایش را و دیگری خودش ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط