قلدر مدرسه من!»
قلدر مدرسه من!»
P11🌚💙
رسپینا: بریم سینماا
میراندا: بریمم
هانول: پیش به سوی ان و فراتر از انننن
سوار ماشین شدیم و رفتیم سینما بلیطا رو گرفتیم ویزرم پفیلاگرفتیم بعد رفتیم سر جامون نشستیم
که تهیونگ و جونگکوک و دیدیم
جونگکوک کنار من بود و تهیونگ کنار هانول(خاب هانول و رسپیناو میراندا پیش همن و رسپینا بینشون نشسته)
میراندا:اروم* شت ک
رسپینا: هعیی جیمین نیس
هانول: •-•
ته: •-•
میراندا: اینا همو دیدن باز
رسپینا: فیلم شروع شد خفه شین دیگععع
کوک: راس میگه
میراندا: نگاه برزخی به کوک*
کوک:لبخند ملیح*
میراندا: داشتیم فیلم میدیدیم ک هانول گف
هانول:اروم* من میرم دستشویی
میراندا: اروم*برو خو
رسپینا:اروم* داشتی میومدی یه پفیلایی چیزیم بگیراین تموم شد
هانول: اروم*باشهع
هانول: داشتم میرفتم ک از شانس گوزم یا خوبم بند کفشم گیر کرد به اون یکی کفشم و افتادم بغل ته و لبامون بهم خورد
میراندا: اوه مای گاااادددددد
کوک: پشماممممم
رسپینا: مای برگگگگ
میراندا: بزارین به کارشون برسن اصن یهو خاسن الان کیس برن
رسپینا: ما یه سینگل به گور بدبخت میشیم
کوک:( بچه برا اولین بارش مثلا داره یه کیس میبینه ولش کنین)
ویو ته
هانول داشت میرفت که بند کفشش به کفشش گیر کرد و افتاد بغلم و لبامون به هم برخورد کرد(ارزوی خوشبختی میکنم براتون)
و یه مک کوچیک زدم و از روم بلند شد و دویید رفت
واییییی چه لبای پفکی داشت
پایان ویو ته
------------------------------------
«بخدامیدونمچرتهانقدنکنینتوچشمم:)»
«Like: 15»
«comment:15
بیشتر دوتا نزارین»
«منازتونناامیدشدم۳۳تافالوراونوقت۱۵تا؟
منشرطکمیمیزارمفقطسهتابیشترگذاشتمازقبلی،
۳۳تافالوریههفتهطولمیکشهتا۱۵تابشهبااینکه
شرط۱۸تاس؟»
P11🌚💙
رسپینا: بریم سینماا
میراندا: بریمم
هانول: پیش به سوی ان و فراتر از انننن
سوار ماشین شدیم و رفتیم سینما بلیطا رو گرفتیم ویزرم پفیلاگرفتیم بعد رفتیم سر جامون نشستیم
که تهیونگ و جونگکوک و دیدیم
جونگکوک کنار من بود و تهیونگ کنار هانول(خاب هانول و رسپیناو میراندا پیش همن و رسپینا بینشون نشسته)
میراندا:اروم* شت ک
رسپینا: هعیی جیمین نیس
هانول: •-•
ته: •-•
میراندا: اینا همو دیدن باز
رسپینا: فیلم شروع شد خفه شین دیگععع
کوک: راس میگه
میراندا: نگاه برزخی به کوک*
کوک:لبخند ملیح*
میراندا: داشتیم فیلم میدیدیم ک هانول گف
هانول:اروم* من میرم دستشویی
میراندا: اروم*برو خو
رسپینا:اروم* داشتی میومدی یه پفیلایی چیزیم بگیراین تموم شد
هانول: اروم*باشهع
هانول: داشتم میرفتم ک از شانس گوزم یا خوبم بند کفشم گیر کرد به اون یکی کفشم و افتادم بغل ته و لبامون بهم خورد
میراندا: اوه مای گاااادددددد
کوک: پشماممممم
رسپینا: مای برگگگگ
میراندا: بزارین به کارشون برسن اصن یهو خاسن الان کیس برن
رسپینا: ما یه سینگل به گور بدبخت میشیم
کوک:( بچه برا اولین بارش مثلا داره یه کیس میبینه ولش کنین)
ویو ته
هانول داشت میرفت که بند کفشش به کفشش گیر کرد و افتاد بغلم و لبامون به هم برخورد کرد(ارزوی خوشبختی میکنم براتون)
و یه مک کوچیک زدم و از روم بلند شد و دویید رفت
واییییی چه لبای پفکی داشت
پایان ویو ته
------------------------------------
«بخدامیدونمچرتهانقدنکنینتوچشمم:)»
«Like: 15»
«comment:15
بیشتر دوتا نزارین»
«منازتونناامیدشدم۳۳تافالوراونوقت۱۵تا؟
منشرطکمیمیزارمفقطسهتابیشترگذاشتمازقبلی،
۳۳تافالوریههفتهطولمیکشهتا۱۵تابشهبااینکه
شرط۱۸تاس؟»
۱۰.۴k
۰۸ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.