آمدی گریه کنی شعر بخوانی بروی

آمدی گریه کنی شعر بخوانی بروی!
نامه ای خیس به دستم برسانی بروی!

در سلام تو خداحافظی ات پیدا بود..
قصدت این بود از اول که نمانی بروی.

خواستی جاذبه ات را به رخ من بکشی
شاخه ی سیب دلم را بتکانی بروی

چشم آتش!
مژه رگبار!
دو ابرو ماشه!
باید این گونه نگاهی بچکانی بروی…

#شهراد_میدری
دیدگاه ها (۰)

اینجا جا مانده است تارهای مویت دختر مو مشکی.چه سراسیمه باد م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط