احوال بندگان

احــــــوال بنـــــدگان


یکی خواب و یکی بیدار
یکی سر گشته و بیمار

یکی در اوج خاموشی
یکی در فهم هر اسرار

یکی در ثروت بی حد
یکی ناچیز و بی مقدار

یکی بی منطق و بی عقل
یکی دانا و هم هوشیار

یکی در ذنب و در عصیان
یکی در ذکر و استغفار

یکی در مسجد و عابد
یکی در کوچه و بازار

یکی غرق است در شادی
یکی افتاده خوار و زار

یکی در خدمت مردم
یکی بر خلق شد خونخوار

یکی با ذکر الا الله
یکی آن را کند انکار

یکی دلداده دین است
یکی دلداده ی دلدار

یکی در رنج و در محنت
یکی افتاده و بیکار

یکی عاشق یکی معشوق
یکی بی یار و بی غمخوار

یکی مسکین و افتاده
یکی بر ملتی سردار

یکی در پستی ذلت
یکی در جاده هموار

یکی با سفره ی رنگی
یکی در مانده و ناچار

یکی صادق یکی مصدوق
یکی رذل و یکی مکار

یکی اندر صف اسلام
یکی اندر صف اسلام

یکی بی حاصل از دنیا
یکی در ثروت بسیار

یکی عالم یکی دانا
یکی شیطان و هم غدار

یکی در حب قرآن است
یکی از دین شده بیزار
دیدگاه ها (۲)

سر کوه بلند چندان نشینمکه لاله سر بر آره مو بچینمالاله بیوفا...

مو که مست از می انگور باشمچرا از نازنینم دور باشممو که از آت...

خداوندا ! چه عاشقانه مرا خواندی ..نه یکبار نه صد بار..میدانم...

واقعا که

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط