تو خوابگاه که بودیم یه شب بحث پوشش خانمها پیش اومد هر کسی
تو خوابگاه که بودیم یه شب بحث پوشش خانمها پیش اومد هر کسی چیزی میگفت، هیچ کدوم اونها به حجاب پایبند نبودن، یکی عرف جامعه رو بهانه میکرد، دیگری زیبایی، یکی میگفت مردا باید عادت کنن، اون یکی میگفت پدرم از این وضع حجابم راضیه..
منتظر فرصت بودم تا حرفم رو بزنم ولی بچه ها انگار که از حق خودشون دفاع کنن، فرصت حرف زدن به همدیگه نمیدادن. همه جلو خم شده بودن و با ذوق و شوق از آزادی حجاب حرف میزدن.
بعد چند دقیقه بحث کردن یهو انگار که حرفاشون تموم شده باشه همه ساکت شدن،
گفتم: فرض کنیم حرفای شما همه درست، یه سوال ازتون بپرسم! به نظرتون آیا خدا از این طرز پوشش و حجابتون راضیه؟
یکم خودشون رو عقب کشیدن و لبخند زدن، جواب سوالم خیلی زود تو ذهنشون شکل گرفته بود، ولی برای بار اول.
شاید تا بحال از این دید به حجاب نگاه نکرده بودن.
چند نفر گفتن: نه فکر نکنم راضی باشه.
اونها تابحال حجاب رو جنگی بین زنان و مردان میدونستن که اگه قبولش کنن جلوی آقایون کم آوردن و حقشون ضایع شده.
ولی الان داشتن به این فکر میکردن که خدا چطور پوششی رو برای ما پسندیده
منتظر فرصت بودم تا حرفم رو بزنم ولی بچه ها انگار که از حق خودشون دفاع کنن، فرصت حرف زدن به همدیگه نمیدادن. همه جلو خم شده بودن و با ذوق و شوق از آزادی حجاب حرف میزدن.
بعد چند دقیقه بحث کردن یهو انگار که حرفاشون تموم شده باشه همه ساکت شدن،
گفتم: فرض کنیم حرفای شما همه درست، یه سوال ازتون بپرسم! به نظرتون آیا خدا از این طرز پوشش و حجابتون راضیه؟
یکم خودشون رو عقب کشیدن و لبخند زدن، جواب سوالم خیلی زود تو ذهنشون شکل گرفته بود، ولی برای بار اول.
شاید تا بحال از این دید به حجاب نگاه نکرده بودن.
چند نفر گفتن: نه فکر نکنم راضی باشه.
اونها تابحال حجاب رو جنگی بین زنان و مردان میدونستن که اگه قبولش کنن جلوی آقایون کم آوردن و حقشون ضایع شده.
ولی الان داشتن به این فکر میکردن که خدا چطور پوششی رو برای ما پسندیده
۳.۶k
۰۹ آبان ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.