چشم وا کردم و دیدم

چشم وا کردم و دیدم
ڪ خدایم
" تـــــو " شدی

دفتر پر غزل خاطره هایم
" تـــو " شدی

در سرم نیست
بجز حال و هوای
" تـــــو " و عشق

شادم از اینکه
همه حال و هوایم
" تـــــو " شدی.
دیدگاه ها (۱)

📊 هیچ فصلی📈 از کتاب های ریاضی📊 نتوانست بی نهایت📈 را به من بف...

✨ ❤ ️عــــــ ـ ــــشــــ ـ ـــــــق را❤ ️✨ ✨ ❤ ️هیچ پایانی...

عشق یعنے دل بلرزد تا کہ نامش میبرےعشق یعنے درد یارت ...

❤ ️💋 ❤ ️💎 باکسی نباش که!از بی کسی می خواهد باتو باشد💎 باکسی ...

منم و دفتر شعری که پر از اسرار استشرح دلتنگی و دیوانگی ام بس...

با نگاهم چشم هایت را زیارت میکنمچشم می بندم تو را در دل عباد...

سیصد و شصت و پنج روز با تو---روز اول

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط